عشق یعنی...







نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





سلام دوستان.

هر کسی توی زندگی خودش با توجه به روحیات خودش کتاب ها و موضوعاتی رو خیلی دوست داره و به خیلی از چیزها بدون خواست خودش جذب می شه. کتابی که امروز می خوام معرفی کنم به شما ، کتابی هست که عمیقا بهش علاقه دارم. این کتاب جزو معدود کتاب هایی بود که به دلیل زیبایی های بسیاری که داشت توی یک روز و بدون توقف خوندمش و بهترین و زیباترین کتابی بود که من به شخصه توی زندگیم خونده بودم. اصولا کتاب هایی که حتی بعد از تمام کردنش انسان رو تا چند روز توی فکر فرو می بره و ذهنت رو درگیر خودش می کنه از نظر من کتاب های قابل احترامی هستند.

کتاب  مورد نظر من ، کتاب  " روی ماه خداوند را ببوس " اثر مصطفی مستور نویسنده خوش ذوق خوزستانی هست.

موضوع این کتاب خداشناسی هست و با ریتم زیبا و رمان گونه به اثبات وجود خدا می پردازه به زبان خیلی ساده و عامیانه داستان پیش می ره. این کتاب ـ بر خلاف کتاب قبلی که معرفی کردیم یعنی کتاب " جهان هولوگرافیک " که مایکل تالبوت در یک حجم بالاتر نسبت به این کتاب و در بسیاری موارد نوشته های پیچیده به اثبات توانایی های فرا طبیعی ذهن پرداخته بود و نیاز داشت که قبل از اون چند کتاب فلسفی ساده رو خونده باشید ـ نیازی به درک زیادی از فلسفه نداره و به زبان ساده و قابل درک برای تمام افراد به اثبات وجود خدا پرداخته. در ضمن حجم کتاب هم کم هستش و می شه به راحتی توی یک روز اون رو خوند ولی حتما چند روزی ذهنتون رو درگیر خودش می کنه پس حتما زمانی کتاب رو بخونید که این درگیری ذهنی واستون مشکل ایجاد نکنه. در ضمن ریتم داستان گونه این کتاب هم در حد کتاب های امیلی برونته ( مثل بلندی های بادگیر ) هست. و شما رو به نحوی محو داستان می کنه که بلند شدن و کنار گذاشتن کتاب کار سختی هستش.

شخصیت اصلی داستان پسری هست که بر روی تز دکترای فلسفه خود روی دلیل مرگ دکتر پارسا کار می کند و کسی بوده که ۹ سال قبل اعتقاد بسیار بالایی به خدا داشته و ایمان داشته که خداوند وجود دارد اما امروز مشغله ذهنی او این سوال شده که آیا خداوند وجود دارد؟  نامزد او که روی پایان نامه فوق لیسانس خود در مورد گفت و گوهای موسی و خدا کار می کند با دیدن این تغیییر در همسر خود .....

 

عنوان کتاب : روی ماه خداوند را ببوس

نویسنده : مصطفی مستور

انتشارات : نشر مرکز

جایزه کتاب : برگزیده ی جشنواره قلم زرین

گزین گویه هایی از درون داستان :

۱)خداوند برای هر کسی همون قدر وجود داره که او به خداوند ایمان داره. این یک رابطه دو طرفه است. خداوند بعضی ها نمی تونه حتی یه شغل ساده برای مومنش دست و پا کنه یا زکام ساده ای رو بهبود بده چون مؤمن ِ به چنین خداوندی توقعش از خداوندش از این مقدار بیشتر نیست.....

 

۲)سایه گفت که تو در خیلی چیز ها تردید کرده ای. من از تردید های تو نگران نیستم چون تردید حق انسانه اما نگران چیز دیگه ای هستم. نگران این که ناگهان از خودت شکست بخوری . این که اونقدر نزدیک بشی که دیگه چیزی دیده نشه . پارسا خودکشی کرد و تو هنوز نمی دونی چرا. پاسخش هر چی که باشه حقیقت کوچیکیه اما حقایق بزرگتری هم هست : آیا موسی در وادی مقدس کلام خداوند را شنید؟ کسی نمیدونه. هیچ کس نمی تونه با منطق علمی ثابت کنه  که موسی در آن شب سرد و تاریک صدای خداوند را از میان درخت شنید یا نشنید....

در پایان مطلب اول هم باز هم اگه کسی کتاب خوبی خونده معرفی کنه تا ما هم بی نصیب نمونیم.

اما دیروز توی فیس بوک یکی از بچه ها سوال گذاشته بود که زیباترین جمله ای که شنیده اید چیست؟

سوال جالب بود و جواب ها جالب تر. حالا دوست دارم این سوال رو اینجا مطرح کنم. البته فکر کنم یکی دو سال پیش هم همین مطلب رو گذاشتیم که جواب های جالبی گرفتیم. توی این دو سال گذشته دوستان جدیدی هم به جمع ما پیوستن که خوندن نظر اون ها هم خالی از لطف نیست.

 


نظرات شما عزیزان:

zahra
ساعت13:12---17 فروردين 1391
salam azizam jaleb bod be manam sar bezan

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






[+] نوشته شده توسط سعید دانش دوست در 12:51 | |